این روزها انیمیشن های جذابی ساخته میشن که اگر معنی و مفهومشون رو یاد بگیریم خیلی میتونیم بیشتر لذت ببریم و با نگاه دقیقتری به رسانه نگاه کنیم و همینطور اینکه وقتی بچهها به اینجور کارتون ها و فیلم ها نگاه میکنن با آگاهی بیشتر بهتر میشه به تربیتشون نظارت داشت . یه سری ها میگن بگذار تا هنر زبان گفتگوی ما باشد بعد نگاه نمیکنن که دارن یه مشت حرف بی سر و ته و بعضا خطرناک مخصوصا برای ذهن افرادی که هنوز توی سن رشد و تربیت قرار دارن میگن و بدون توجه به این همه حرف های جنایت گونه به کار احمقانه شون ادامه میدن شاید هم کارگردان مطرحی باشن و افرادی عضو فامیلتون که یا مثلا اسمشون مهران یا آتنا ست اما اینکه حرفهای رمزی رو میخوان بچپونن توی تصویرو ازین قبرستون به اون قبرستون مخابره کنن خودش جای سواله.
سال هاست که من تحت نظرم و مردان آشغالی چون آزمندیان و مدیری و برخی بانوان ناپاکی چون آتی و پسرانی خراب به دنبال تخریب من و زندگی ام هستند و درصدد تخریب شخصیتی و ذهنی من بازی های سیاسی و روانی به راه می اندازند نمیدانم اتفاقات اخیر جهان تا چه حد به من مربوط است اما در هر جا و هر زمان و از دهان هر کسی سخنان خودم را می شنوم و افرادی در خیابان از جمله اقوام نزدیکم مرا کتک می زنند(آتنای روانی نوه ی خالم با چند پسر عوضی و میرابیان عوضی همسایمون با امیرعطا کوهی مریض) تا سکوت کنم و چیزی از این جریان به زبان نیاورم .باری به هر جهت زندگی کردن کار من نبود اما این کثافتان روزگار اجازه ی هر کاری را و حق زندگی را از من گرفتند و کاری کردند که پدرم راهی بیمارستان بشود و دیگر نتواند کمر راست بکند این جنایت کاران دور و نزدیک به دنبال مرگ خویصند و انگار که آن را نزد من میابند.
یه هلوی نصفه نیمه افتاده تو کوچه و خیابون بعد بهش میگن تو آزادی داری😏. این از نبود امکانات و دزدی دیگرانه که به اینجا رسیدیم نه آزادی و تلاش برای جلب توجه!
الحمدالله
یه دختر کثیف تو فامیلمون هست که اومد گفت چون تو حافظ قرآنی من ازت بدم میاد و حسابتو میرسم تا اینکه همه فامیلای عوضیشو جمع گرد و اومد سراغمو و ریختن سرمو و هی منو زدن خدا ازشون نگذره خیلی کثافتن یهو ریختن سر منو منو زدن یجوری که ردش نمونه و نتونم برم پزشک قانونی الهی بدترین بلاهای جهان سرشون بیاد و رو دلش بمونه کثافتای آشغالِ مریض الهی که تیکه پارشو واسه ننش ببرن عوضیه حسودِ بدبخت. داره از حسودی میمیره معلوم نیست جون از کجا میاره منو میزنه غول بیابونیِ فاحشه هی امی.. هی امی.. روانی.
ازون ور عاطی روانی ک مامانمو تحت فشار گذاشت و بهش زنگ زد و کلی بد و بیراه گفت که مامانم فشارش بره بالا و بمیره ،الهی که خودش بمیره که چشم نداره مادر منو ببینه الهی خدا این قوم نزولی رو لعنت کنه. خدا لعنت کنه این دو رو که سر اونا مامان بزرگ من فوت کرد. الهی خدا لعنتشون کنه ک مامان بزرگمو کشتن که خونه شو بکنن مکان برای انجام گناه، خدا مرگشون بده الهی که با همکاری بزرگان فاسدی از دولت و سینما و بازار خصوصی انجام شد. در راه تحصیلم کلی سنگ اندازی کردنو نذاشتن درس بخونم که مثل خودشون فاسد و کریه و نجس بشم اما خداوند رحمن نجاتم داد. الحمدالله رب العالمین
امنیت سایبری مقوله ای ست که اخیرا به آن مشغولم و به نتایج خوبی تو این زمینه رسیدم ،طبق آمار امنیت سایبری بر شاخص توسعه ی انسانی تاثیر به سزایی دارد به طوری که عدم امنیت سایبری موجب کاهش رشد و تولید و رونق در اقتصاد می گردد . مشاهده می کنیم که در رسانه چگونه مورد هجوم اطلاعات سرسام آور قرار میگیریم که اهداف پشت پرده و گاها شوم آنها پنهان است و گروهی ازین ناحیه متضرر می گردند و در صورت توان خواهند توانست جلوی ناحقی های این زمینه را بگیرند .انسان ها نمیبینند که چه دزدی های از زندگی شان صورت می گیرد و این سرقت های هویتی به کمک پایین نگاه داشتن امنیت سایبری به دست افراد سودجو و بعضا مشهور صورت می پذیرد . مثلا الگوریتمی که در رسانه ها و شبکه های اجتماعی به کار می رود و مطالب مورد توجه از روی کپی برداری از طراحان گمنامی ست که یا در اسارت به سر میبرند و یا اینکه تحت فشار به کار گرفته می شوند . این مطالب علمی از سوی خلافکاران از عالمان دزدیه شده و جامعه را حتی به سوی فساد و عدم رشد و تولید پیش میبرد . در کنار این مسائل رسیدگی به مبحث امنیت سایبری بسیار کمک کننده است چرا که با افزایش آن در کنار بهبود هرچه بیشتر آن میتوانیم شفافانه به مسائل ،منابع و راه حل ها نگاه کنیم و با حفظ حقوق مالکیت کار را انجام دهیم نه اینکه همچنان کارها به دست بی خردان ِظالمی انجام شود که عالمان سخت کوش و درستکار را در بی امکاناتی و تحت فشار قرار می دهند تا به اصطلاح سود فقط به جیبشان برود در حالی که اگر این نظارت دقیق و علمی بود این سود بین افراد ذی صلاح تقسیم میشد و به رشد و رونق اقتصادی کمک میشد و اتلاف منابع کاهش میافت و هزینه های ما به حداقل کاهش میافت .همیشه به کاهش هزینه می توان سود را افزایش داد و راه آن رعایت اصول اقتصادی و اصول علمی در حوزه ی تولید است و امنیت سایبری قسمتی حیاتی و ضروری برای صیانت از خلق ارزشها و منابع با ارزش است اما چون بیشتر روی سود تمرکز می کنند از حفاظت منابع غافل گردیده و بالتبع پس از مدتی منبعی برای کسب سود وجود نخواهد داشت و سقوطی بی سابقه در پی خواهد داشت . در این راستا خواهشمندم با دقت هرچه تمام تر به محتوایی که به دستتان می رسد نظاره کنید و توجه کنید که چه چیزی و چرا و چگونه به سمع و نظرتان می رسد و بدانید که هیچ کلام و مطلبی بدون دلیل به شما گفته نمی شود و اینکه به طور شنا مسولید ، مسئول رفتارتان در قبال اینگونه اطلاعات و اخبار هدفمندی که شما در مسیر آن قرار می گیرد و در کنار آن بخواهید که امنیتتان در شبکههای اجتماعی حفظ شود و همیشه بخواهید که در حفظ آن به اهدافتان که حاصل تلاش درستتان که به دور از رقابت است برسید. اینگونه احساس مسؤلیت به نفع بشریت تمام میشود (کلکم راع و کلکم مسئول عن الرعیت ) .
بگذریم از اقوامی که سرمایه دارنو و شبانه روز به دنبال وصل شدن به گنده تر از خودشونن و تو این مسیر از زیر پا گذاشتن هیچ ارزشی فروگذار نمیکنن یا افرادی که زحمت مظلومانه ی منی که همیشه رتبه ام در مدرسه اول بوده و رتبه ی یک منطقه و ده استان و یک مدرسه همیشه جز تنقلات زندگیم بوده و داشتن با نگاه به این همه موفقیت نقشه های شوم امروزشونو میشکیدن و از درد حقارت به خودشون میپیچیدن و با کشتن فرصت و نعمت های زندگیم سعی در نابودی من داشتن آره من قدرتمند و ثرومندتر از هرکسی و احدی رو به دوستی نمیپذیرم چون میدونم هرکی سمتم میاد از درد حسادت اول به من ضربه میزنه و بعد به خودش هرکسی از راه میرسه توصیه های ایمنی میکنه و من به حقارت نفسش توی دلم میخندم همیشه و همه جا بیشتر دارم لبخند و میزنم و توی خلوت به گریه پناه میبرم اخیرا دشمنم با شنود گوشیم دنبال ساختن صدای گریه ی منه و نمیدونه چطور این حجم از زیبایی و نور و موفقیت و شجاعت رو پنهان کنه و هر روز من به خدا نزدیک و نزدیک تر میشم و اونا آتش حسادتشونو بیشتر میکنن من به غنا رسیدم و دیگر به انسانها نیازی ندارم و این یک موهبت الهی ست و دیگران با پیشنهاد کمکی از جانب خودشون سعی در اخاذی از من دارن مثلا از من تعریف میکنن و از من دعوت میشه که توی جمع هاشون حضور پیدا کنم یا اینکه با یک پیشنهاد کاری احمقانه میخوان که احساس حقارتی رو که دارن منتقل کنن چون به وضوح بی نیازی من رو مشاهده میکنن و از درد میمیرن ،درد حقارت. شبانه روز مزاحمت اونم از سوی مثلا نوه خاله ،کارگردان محبوب سینما، دانشجویان اقتصاد یا پزشکی یعنی اینکه توی هر صنفی یک مشت لاشخور کفتار صفت از پایین کشیدن دیگران نون میخورن و نمیتونن از نار خارج بشن وقتی که به تنگ میام خدا بهم میگه و ما اصبرهم علی النار و این خیلی آرومم میکنه خیلی. بعضی از هنرمندا به زور میخوان خودشونو توی زندگی دیگران جا کنن و باید بهشون گفت هری، ینی برو بذار باد بیاد .یا اون دکتر سخنران کثافتی که دزد ناموسه و با کارگردانش به فساد ادامه میده و بچه هاشونو میندازن توی جون من این آشغالای مریض روز به روز احمقتر از دیروزنو و آدم نمیدونه توی باغ وحشی به این عظمت چطور با انسانیت کارهاشو پیش ببره ای وای از روزی که همه چیز معلوم بشه و پته ی همشون بریزه روی آب اسم تک تکشونو میدونمو روابط کثیفشونو و جنایت های به اصطلاح خطرناکشون. از رذل بودنشون بگم یا از حماقتشون ؟ بخدا که در حیرتم .