یوسف گم گشته
یوسف گم گشته بازآید به کنعان
غم مخور غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان
غم مخور غم مخور
ای دل غم دیده حالش به شود
به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان
غم مخور غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن
چتر گل در سر کشی ای
مرغ خوشخوان مرغ خوشخوان
غم مخور غم مخور
ای دل غمدیده حالش به شود
به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان
غم مخور غم مخور....
وقتی محبوبم این آهنگ رو برام میخوند رو یادمه و الان که پیداش کردم سر از پا نمیشناسم که پیشش باشم هیچ چیز به اندازه ی کنار اون بودن برام ارزش نداره ای کاش همین الان پیشش بودم و قسمتی از دردهامون کم میشد چقدر ما رو از هم دور کردن و چقدر من شرمنده ام و نتونستم زودتر بفهمم .تز یه طرف عذاب وجدان دارم و از یه طرف شوق دیدنش ای کاش بتونیم روزهای با نبودنمون به اندازه با هم بودن باارزش بدونیم.
- ۰۲/۰۸/۲۳
خب این به دکتر آزمندیان چه ربطی داره