یکی از اقوام بست نشسته ببینه من چیکار میکنم کجا میرم چی میگم چی میخوام تا با باسن بزرگش بپره رو این چیزو نابودش کنه واقعا احساس حقارتی که توی این بشر وجود داره رو من در کسی ندیدم تا حالا هرکاری تونسته برای نابودی اطرافیانش انجام داده و خودش اگر ۱۲ بشه نمیذاره کسی نمره ی بالاتری بگیره که بقیه همچین احساسی نداشته باشن ینی میشه گفت این احساس خوشبختی از درون داره خفش میکنه و بی نهایت شیرینه به من میگه من خوشبختم ولی تو رو دوست ندارم من میگم طبق تمامی استانداردهای جهانی و آیات و روایات تو در جهنم به سر میبری و کاملا بدبختی و من به شخصه دوستت ندارم چون تمامی رفتارهات اط دیگرآزاری ناشی میشه و به جنون شباهت داره و این جنون اگر جلوش رو کسی نگیره میتونه تبدیل به سلاح خطر ناکی توی جامعه بشه. الان ک گفتم سلاح تهدید کرد که میام چاقو میزنم بهت والا پیرزنا خیلی زورشون زیاد شده وزر زر میکنن این از بی سوادی فراگیر جامعه است که کاملا کنترل شده انجام میشه و بزرگان مودب از اون بالا نگاه میکنن و لذت میبرن ازین درگیری های جنایت گونه . قطع ارتباط با این موجودات خیلی سخت شده چون جامعه حضورشون رو پذیرفته و دستمالی کردنشون رو تذکر نمیده اینا تمام بدنتونو دستمالی میکنن بعد بدن نجسشونو به تمامی اموالتون میزنن سپس برای صکستن تمامی دارایی ها و روابطتون نقشه میکشن و با حمایت بزرگان فاسد کارشونو انجام میدن و این یعنی تفرقه.
- ۰۲/۱۱/۰۲