اون داروهایی که موقع دزدی به ما زدن خیلی دارو بود میدونین هرکدوم بارکد داشت و مدیری که عاشق باسن آتنا شده یه داروهایی اونم بارکد دار و مخصوص هر کسی که میخوان بدزدن و بهش تشاوز کنن ( دنی انقد حرف نزن در گوش من با اون مدیری فاسد جنایتکار حروم زاده و دوکی آزمندیان کثیف خر جروم زاده) ساخته و آماده کرده و بانو موقع فرار از مهلکه اگر چیزیش شد بتونه خوب مداوا بشه گلم نفسم جون ننه رو گرفت و من رو تو کوچه و در ملا عام با اساتید مازندران و شهید بهشتی و افراد دولتی گرفتن زدن و پسرای متجاوزو کردن تو زندگیم و کتابامو سوزوندن و اون یارو زبیری هی منو رد تا حرف بزنم و بیشتر جونم دراد بابا ساواکی انقد ازین مسخره بازیا در نیورد مدیری . تو چقد خنده داری گلم بوس کنم تو رو.
اون دکتر آزمندیان فهمیده اونا داروهایی خفن و حالت پشتیبانی کننده دارن که از قبل مثل دون پاشی براش آماده کرده بودن خیلی خرانه و خوشحال داره باهاشون ادغام میشه. خب الان من موندم کدوم بازارو انتخاب کنم یکی اون سیستم آدم ربایی خشن و خفن آزمندیان یا سیستم نرمالو خفه کن مدیری بلاخره منه مشتری حق انتخاب دارم دیگه .
خب الان دکی جون اگه ادغام بشه راحت تر میتونن منو.. ؟ چی ؟ آفرین : بدزدن . نه بگیرن . نه بسولن . چی ی دیقه وایساده..
- ۰۳/۱۰/۰۵